شما برای اینکه به وضوح بینید که نباید اطلاعات را پشت دیوارهای سازمان و دپارتمان مخفی کرد، نیازی به اشعه X ندارید. شما باید نظرات مشتریان را با تمامی پرسنل و اعضای تیم تقسیم کنید. همانهایی که اصلاحات نهایی روی شکل و ساختار بسته بندی توسط آنها انجام می شود.
به ویژه بسیار ضروریست که تیم های فنی و بازاریابی با هم کار کنند تا از ایجاد تنش و مشکلات احتمالی جلوگیری شود. متخصصان فنی و مهندسی R&D ممکن است گمان کنند که بازاریاب ها نمی دانند چه چیز ممکن است و چه چیز ممکن نیست و متقابلا بازاریاب ها نیز ممکن است گمان کنند که مهندسان به قول معروف در گل مانده اند. یک مهندس بسته بندی بصورت موجز و مختصر مسئله و راه حل آنرا توضیح می دهد:
به عنوان مهندس بسته بندی ممکن است تک تک جزییات برای ما وقت گیر و مشکل ساز باشد. بازاریاب برای هر ایده چند انتخاب می خواهد و ما در پایان روز همان چیزهای قبلی را ارائه می دهیم مگر اینکه ملزم باشیم داده های ویژه بسته بندی را برای یافتن راه حل مناسب ارائه کنیم. این مسئله فراتر از استفاده از بسته بندی به منظور یافتن یک راه حل است؛ بلکه بیشتر درباره تاثیر نیاز ها و خواسته های مشتری روی راه حل و کسب داده ها برای تایید آن تصمیم است.
همانطور که این مهندس توضیح می دهد، نکته اصلی که تمام دپارتمان ها باید بدانند اینست که هر کدام یک نقش جداگانه در بهبود بسته بندی دارند و همه در نهایت یک هدف را دنبال می کنند. نوآوری در بسته بندی در یک فضای بی روح و بی رابطه رخ نمی دهد.
مدیران برند، فروش و بازاریابی برای محصولات بسته بندی شده، شغل سختی دارند. از آنجا که آنها مسئولیت تعریف فرصت های موجود در بازار و همچنین دفع تهدید برند های رقیب و لیبل های خصوصی را بر عهده دارند، آنها می توانند با قاطعیت به دپارتمان های مهندسی برای طراحی سریع بسته بندی دستور دهند. این مهندسان بعضی مواقع به سرعت می فهمند که وقتی یک بسته بندی امکان اجرا ندارد، این ایده اساسا ناشی از خیالبافی اعضای تیم است، چه از نظر قیمت، چه از نظر زمان ساخت یا چه از نظر توانایی خط تولید بسته بندی.
متاسفانه بیشتر بازاریاب ها، نه را یک جواب مناسب نمی دانند زیرا بیشتر آنها دارای سابقه کمی در زمینه بسته بندی هستند و این می تواند مشکلاتی را در زمینه اجرای طرح بسته بندی بوجود آورد. در این موارد مهندسان چاره ای ندارند جز اینکه با وظیفه شناسی اقدام به تولید یک مدل با همان هزینه نموده و اثر آن را روی منابع مالی نشان دهند و اجازه دهند که بازاریاب خود به این نتیجه برسد که آیا طرح او عملیاتی هست یا نیست.
گزینه هایی که می توان برای کاهش اختلاف طبیعی بین بخش بازاریابی، مهندسی و تولید انجام داد، زیاد نیستند:
روی ویژگی های یک بسته بندی عملیاتی تاکید کنید
هنگامی که بخش ارتباط برند و مشتریان به تیم بسته بندی نیاز پیدا می کند، مدیران برند و بازاریابی باید تعریفی از یک بسته بندی عملیاتی و یک طراحی با جهتگیری مشخص ارائه دهند. علاوه بر تعریف تصویر مورد نظر از برند با گفتن چیز هایی مانند: ما بسته بندی می خواهیم که نرم و شل باشد یا سفت و شق و رق باشد، ضوابط و معیارهای طراحی نیز باید با جزییات تشریح شود. استفاده از عبارات ذهنی و موهوم برای دستیابی به هدف نهایی ممکن است یک مبنای سست برای طراحی یک بسته بندی در اختیار مهندسین قرار دهد که این خود ممکن است ، منجر به بازبینی مجدد طراحی (و در نتیجه افزایش زمان اجرای پروژه) گردد.
بازدید از کارخانه برای بخش بازاریابی
بعضی از شرکت ها بازدیدی های منظمی از کارخانه را برای تیم بازاریابی تدارک می بینند تا آنها در وهله اول واقعیت های تولید در خطوط کارخانه را از نزدیک مشاهده کنند. این کارمی تواند باعث شود که ایده های تیم بازاریابی عملیاتی تر باشد.
در مورد قابلیت های موجود گفتگو کنید
ملاقات هایی را ترتیب دهید تا بازاریاب ها بتوانند سوال هایی مانند این سوال بپرسند:"تمام آنچه را که شما می توانید بسازید و من از آن بی اطلاعم را به من نشان دهید.". این جلسات، در میان تمام فرمت ها، اندازه ها و اشکال بسته بندی مختلف و قابلیت های ذاتی تجهیزات یا قابلیت هایی که به آسانی می توان ایجاد کرد، تصویر شفاف تری را از آنچه که ممکن و شدنی است برای بازاریاب ترسیم می کند.
یک صندلی به بخش تولید اختصاص دهید
در صورت امکان، بازاریاب باید سعی کند نکاتی راجع به بسته بندی به بخش تولید گوشزد کند. این مسئله بویژه هنگام تصمیم گیری راجع به تعداد بسته ها در یک مالتی پک، درست است. گاهی اوقات اضافه کردن یک واحد به مالتی پک می تواند سرعت خط بسته بندی را به طرز چشمگیری کاهش دهد. برای مثال، افزایش یک مالتی پک 4 تایی به 6 تایی می تواند سرعت شرینک کردن یا جعبه کردن را تا 20% کاهش دهد، که این مسئله در بعضی خطوط جواب می دهد و در بعضی دیگر نه.
از بیان حرفهای متناقض اجتناب کنید
با تیم های فنی، تولید و بازاریابی با یک زبان و اصطلاحات یکسان سخن بگویید، به ویژه در مورد ابعاد بسته بندی. برای مثال، طول، پهنا و ارتفاع بسته بندی در خط تولید و برای هر ماشین، معانی بسیار تخصصی و جداگانه ای دارد. در حالی که در چشم بازاریاب این ابعاد همانهایی هستند که روی قفسه دیده می شوند. بعضی وقت ها این دو با هم یکی نیستند.
با کفش های آنها راه بروید
بازاریاب ها و مهندسین(چه مواد یا ماشین الات) وقتی که از علایق و نیاز های دیگری اطلاع داشته باشند می توانند کار خود را بهتر انجام دهند. بازاریاب باید انتظار سوالاتی که از طرف مهندس مطرح می شود را داشته باشد و مهندس باید بداند که بازاریاب چه می خواهد بکند و چگونه با خرده فروشان تعامل دارد.
نظر خود را بگذارید