از همت است هركه به هر جا رسيده است بي بال و پر، به عالم بالا پرنده كيست؟
همت مردانه مي خواهد گذشتن از جهان يوسفي بايد كه بازار زليخا بشكند
سیر تحولات نوپای صنعت چاپ در ایران مدیون اساتیدی است که با عشق در این صنعت تمام عمر خود را وقف ارتقاء ی این صنعت نموده اندکه زنده یاد ،استاد علیرضای جمشیدی از مردان مثال زدنی این هنر صنعت می باشد ایشان در سال 1328 دیده به جهان گشود و تمامی مقاطع تحصیلی خود را با موفقیت پشت سر گذاشت و فارغ اتحصیل رشته چاپ و گرافیک شد .وی کار حرفه ای خود را در شرکت زنگ آغاز کرد , سپس پس از مدتی در سمت ناظرفنی انتشارات سروش در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کار حرفه ای خود را ادامه داد .با توجه به علاقه وافر ایشان به هنر صنعت چاپ و گرافیک، در سال ۱۳۶۸ به همراه یار همیشگی و برادر گرامی خود مهندس غلامرضا جمشیدی لیتوگرافی تندیس را تاسیس کردند . ایشان سپس در سال۱۳۷۳ با همکاریی یار همیشگی و برادر خود غلامرضا جمشیدی چاپخانه تندیس را تاسیس کردو با امکانات پیشرفته و به همراه دانش و سال ها تجربه افتخارات بیشماری را در عرصه تولید محصولات چاپی با کیفیت همچون: کسب لوح افتخار و مقام سوم در بخش افست از طرف هیئت داوران دومین جشنواره چاپ ایران ورئیس نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و قائم مقام وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی و نیز کسب لوح افتخارو مقام دوم در بخش افست از طرف هیئت داوران چهارمین جشنواره چاپ ایران ومدیر کل چاپ ونشر وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی می توان اشاره کرد.
ایشان همانند بسیاری از پیش کسوتان و بزرگان این صنعت از همان آغاز فعالیت حرفه ای خود، همواره آموزش دید و آموزش داد و بسیاری نزد ایشان پرورش یافتند. شوق آموزش حتی در هفتادمین بهار زندگیای شان در وی هویدا بود و هم چون شور و نشاط جوانی، در او فوران میزد. می گفت: "از یادگیری و مطالعه غفلت نکنید "،
ایشان فردی بسیار دقیق در خلق آثار چاپی بود و عمر خود را در ارتقاء این صنعت صرف کرده و با خلق آثار بی نظیری چون سیمای نور امام خمینی (ره) 1369 ، صحیفه نور رهنمودهای امام خمینی (ره) 1369، خبرنامه حلبچه 1367، قرآن مُحلّی 1366، سیره امامان ،امام حسن,امام حسین, امام زین العابدین 1366، شرح دیوان حافظ خرمشاهی 1367، الاشارات والنتبیهات ابن سینا 1367، طبس شهری که بود 1369، نقاشی ها و طرح های سهراب سپهری 1371، تهران در یک نگاه شهرداری تهران 1371و ده ها کتاب ونشریه نفیس، برگ سبزی در تاریخ هنر صنعت چاپ کشور عزیزمان ایران به یادگار گذاشته است.
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
عشق پیدا بود،
برف پیدا بود،
دوستی هم پیدا بود.
روح من در جهت تازه اشیا جاری است.
روح من کم سال است
روح من گاهی از شوق، سرفه اش می گیرد
روح من بیکار است
قطره های باران، درز آجرها را می شمارد
روح من گاهی مثل یک سنگ سر راه حقیقت دارد.
مثل یک ساختمان لب دریا نگرانم به کشش های بلند ابدی.
تا بخواهی خورشید، تا بخواهی پیوند، تا بخواهی تکثیر.
او فرزند به حق صنعت چاپ ایران بود . بدون هیچ انتظاری، آنچه را که در توان داشت انجام داد. دانشش را رایگان به عشاق بخشید. عشق به چاپ و نیز شاگردانش در وجودش بود. صنعت چاپ به او افتخار می کرد و او نیز به چاپچی بودن، مفتخر بود. او با مرام و در عمل آموخت که: عشق شادی است، عشق آزادی است، عشق سرحد آدمیزادی است. او عشق به این صنعت و ایران را دوباره برای ما معنی کرد.
تحقیقات بسیار داشت وکارشناس زبده و ماهر این صنعت بود و از تخصص ایشان در داوری و انتخاب آثار برگزیده استفاده می شد و عضو هیئت داوران چندین جشنواره ملی صنعت چاپ ایران بود :
الف- هشتمین جشنواره صنعت چاپ ایران قم ،شهریور 1387
ب- دوازدهمین مسابقات تخصصی صنعت چاپ
ج-چهاردهمین جشنواره ملی صنعت چاپ ایران، تهران، اسفند 1393
د- پانزدهمین جشنواره صنعت چاپ ایران،تهران ،مهر 1394
استاد جمشیدی ، متواضع و فروتن بود. حسن نیت و خلوصی با شور و شعف همراه با شرافت و صداقتش، وصف ناشدنی است.درحوزه کاری خستگی ناپذیر و همیشه استوار و پابرجا بود. آموخته هایش را بدون هیچگونه محدودیتی رایگان نثار می کرد و در اختیار دوستان جوانش قرار می داد. هر چند پاداش های دنیوی درمقایسه با عشق ایشان به هنر صنعت چاپ مجالی برای عرض اندام نداشت ، استاد علی رضا جمشیدی در کار اسطوره ای از تلاش و سخت کوشی و در زنگی با اخلاق و با منش و مهربان بود.
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چون او فرزند بزاید
روحش شاد و یادش گرامی
نظر خود را بگذارید